سفارش تبلیغ
صبا ویژن



اولاش! - جزوه‏های کلاسی






درباره نویسنده
اولاش! - جزوه‏های کلاسی
مدیر وبلاگ : ماه تابان[102]
نویسندگان وبلاگ :
پاتیژان[6]

صنایع غذایی 85 دانشگاه رامین... دانشگاه رامین!!! ...خوب اصلا اونطوری نبود که انتظارشو داشتیم...ولی تصمیم نداریم دیگه به این چیزا فکر کنیم. لااقل تو این وبلاگ قرار نیست از این حرفا بزنیم. قراره با نگاهی طنز ، روزمرگی های بچه های صنایع غذایی 85 رو بنویسیم.اگه نتونستیم یه لبخند گوشه لباتون بیاریم ببخشید! ولی سعی میکنیم جوری بنویسیم که کسی افسرده از اینجا بیرون نره...
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اولاش!


لینک دوستان
باغبانی‏هامون 86
گیاه پزشکی‏ها مون
سایت دانشگاهمون
باغبانی‏ها مون
ترویجی‏ها مون
زراعتی‏ها و اصلاحی‏ها مون
اقتصاد کشاورزی‏ها مون
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
اولاش! - جزوه‏های کلاسی

آمار بازدید
بازدید کل :64939
بازدید امروز : 22
 RSS 

   

عیدتون مبارک.          .عیدتون مبارک..         .عیدتون مبارک...

 چرا ؟ چرا ؟ آخه چرااااااا؟؟؟

مانده ام در تعجب اینکه این 34 نفری که دیروز از این وبلاگ بازدید کردند چرا با به جای گذاشتن کامنتکی اعتراض نمیکنند به این نکته غیر قابل بخشش  که شونصد روز است این وبلاگ به روز نشده ؟
شاید هم نباید به آمار بازدید دلخوش باشیم و همه آمار را بگذاریم به حساب بازدیدهای تصادفی؟ شاید...
خوشحال میباشیم
اگر قسمت نظرات پست قبلی مدیر را بخوانید متوجه  میشوید بالاخره  طلسم شکسته شد و یک نفر که احساس میشود از بچه های کلاس باشد برایمان کامنت گذاشته است.
از همین جا اعلام میداریم از اینکه بالاخره حضور پر شور ما در این فضای مجازی را کسی متوجه شد بسیار خرسندیم و به خود میبالیم.متوجه این مساله هستیم که این کامنت را باید با آب طلا نوشت و قاب گرفت ولی چه کنیم که از نظر امکانات در مضیقه میباشیم

ما هم اعتصاب میکنیم
دو در کردن کلاس های ساعت 8 صبح کار بسیار جذابی است ، اما حیف که در کلاس ما فقط چند نفر از پس آن بر می‏آیند. این اولا

دوما اینکه (عامل فتنه) شدن! و در جمع معتصبیون!!! جلوی دوربین دانشگاه ، با قیافه ای حق به جانب صحبت کردن  هم ... فراوانی میخواهد که مثل اینکه فقط از گلدختران  کلاس ما بر می‏آید.(... را میتوانید به دلخواه خود پر کنید . کلماتی مثل عرضه...جسارت....ما هم هستیم...خود شیفتگی...دوربین ندیدگی.....رو! و جتی چاپلوسی!)

یه سوال؟
آیا هنوز تابلو نشده است که ما کی هستیم ؟

اگر خدایی نکرده زمانی برای گذاشتن کامنت دست به کیبورد شدید ، برای  به رخ کشیدن آی کیو ی خود هم که شده بگویید ما کی هستیم؟

----------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1-درس خواندن در تعطیلات اصولا  کار سختیه اما امیدوارم همتون از پسش بر بیایید.
2- جینگولک بازی تو فونت و رنگ متن و رنگ زمینه خیلی مسخرس نه؟ خوب گفتم یه تنوعی باشه. نیست شما خیلی نظر میدین...ما هم هی نظرخواهی میکنیم!
3- سال نوتون مبارک


 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 2:40 صبح روز یکشنبه 86 اسفند 26

جای همتون خالی ... جلسه این دفعه میتینگ زبان تشکیل نشد . و ما حسابی کنف شدیم ! البته من  شانس آوردم چون می خواستم جلسه کانونم رو به خاطر میتینگ زود تموم کنم که خوشبختانه خودش زود تموم شد ! و وقتی من و ماهتابان و بهاران و سه نفر دیگر از بروبچ با لبخندی باز به سمت مجتمع کلاس ها رفتیم دیدیم ای وای ! همه جا در ظلمتی غریب و یاس انگیز غوطه ور است و ما تا منتها الیه ممکن سر کار رفته ایم !

و به علت ترس از خنده تمسخر و اصولا حال گیری بچه های اتاق تا 2 ساعت از رفتن به خوابگاه امتناع کردیم . و خودمان با خودمان میتینگ گذاشتیم . خداییش یک عالمه مفید بود و خوشمزه ! ما مهمون بهاران و ماه تابان بودیم . من سر جمع 2 تا آب میوه ، یک بستنی ، یک چیپس و یک آلوچه خوردم !

خودم هم نگرانم که چجور هنوز زنده ام !

تازه هم موضوعمون جالب تر بود ! ( عمرا که بگم حتی اگر به من پیشنهاد رشوه ی بستنی ای بکنید !‏‏ آخه آبروی خودم هم در میانه !‏ خب ! )

در فضای باز هم بودیم و هوا بس دل انگیز بود !



نویسنده » ماه تابان » ساعت 10:35 عصر روز سه شنبه 86 اسفند 21

ظاهرا ما جزو وبلاگ های منتخب پارسی بلاگ شدیم و خودمون خبر نداریم !

من اومدم بگم بالاخره ما رفتیم ایستگاه تحقیقاتی تا جوجه ها رو ببینیم ! وای جاتون خالی ! چه جوجه های بزرگی بودن ! من که با توضیحات استاد تصمیم گرفتم یه مدت کمتر از جام تکون بخورم ... چون استاد می گفت هر چی فضاشون کمتر باشه گوشتی تر می شن ! حالا فهمیدم چرا هر چی مامانم بهم می رسه من همینجوری لاغر موندم! نگو فضای زندگیم زیادی بزرگ بوده !

اما من اصلا از قسمت مرغ های تخم گذار خوشم نیومد! منو یاد زندان اوین می نداخت ! چقدر خدا رو شکر کردم که مرغ نیستم ... وقتی عصبی می شم خود خوری نمی گیرم ... برای گرفتن ناخن هام از ناخن گیر استفاده می کنم نه اون گیوتین کوچک ! ... و در آخر نوکی ندارم که در هفته ی هفتم‏( اگه درست یادم باشه ) بچیننش !

وای من عاشق شتر مرغم ! چقدر بزرگ بودن ! حتی از ماه تابان .... ( نه نه ممکنه ماه تابان جونم ناراحت بشه ! )

راستی توجه کردین این پست سی ام منه ؟

من به خودم افتخار می کنم !



نویسنده » ماه تابان » ساعت 7:5 عصر روز شنبه 86 اسفند 18

نویسنده هم نویسنده های قدیم .... مدیر هم مدیر های قدیم ! مدیر ما که فقط بلد ه یه عالمه اسم جای نویستده بذاره و هیچ به روی خودشنیاره که این ماییم که داریم وب رو می چرخونیم ! به خدا زوره !( اینو معمولا گل باران می گه ! وقتی به یه چیزی اعتراض داره . ) من تمام هفته صبح زود پاش دم اونوقت باید پنجشنبه صبح زود هم به خاطر 2 واحد علوم دام از خواب پاشم ! خب آخه مگه من جوجه ندیدم‏؟‏من همین پارسال تو کار پرورش اردک بودم ! (آخی طفلکی اردکم ! الان دیگه هیچ عنصری از وجودش نباید بقا داشته باشه ! )

دیشب باز خوابگاه موندم ! می گم باز چون همه می دونن من ناخالصی همیشگی خوابگاهم ! اما باید بگم دیشب به طور خیلی واضحی گناه داشتم ! اولا چون ناخواسته مجبور شدم بمونم ! در حالی که تا ساعت 5 اصلا خبر نداشتم که باید بمونم ! دوم ملت حسابی از خجالتم در اومدن ! اما خداییش ماه تابان بعد از اون پستی که توش به تخم مرغ اشاره کرده بودم .. دیگه حسابی بهم می رسه ! البته اینم می دونم که به خاطر سپیدان که مدام هوای منو داره !و فکر می کنه من این شکلی هستم ! منم یک عالمه باهاش لج می کنم و کاری میکنم که باهام دعوا کنه بعد می رم گوشه ی موکت می شینم و با حالت معصومانه ای که اصلا هم به من نمی یاد می گم ( خب گناه دارم !‏) و اون وقت ماه تابان و سپیدان می یان و

.........................................................................................................

تحولات آموزشی  دانشگاه ( البته اون جاهاییش که به ما مربوطه !‏)

1.جاتون خالی این ترم ملت اساتید طی تحولی همه رفتن سرغ اسلاید و کامپیوتر و تکنولوژی !

2. ما یه همکلاسی جدید داریم ! که طی عملیاتی که منجر به کشف هویتش شد فهمیدیم که از گیاه پزشکی کرمانشاه انتقالی گرفته ! امیدواریم که به زودی وارد جمع اجق وجق ما شده و مثل ما به ورج و وورجه بیفتد !‏

3. اگر استادی ازتون پرسد درس بیوشیمی تون به کجا رسیده حتما منظورش این بوده نظر شما در مورد استاد چه می باشد ! یادتان باشد از هر فرصتی برای غر زدن استفاده کنید ...............

4. هر کسی می تونه استاد دکتر داشته باشه اما هر کسی نمی تونه جای یه دکتر با سابقه یه فارغ التحصیل فوق لیسانس بی سابقه رو بیاره !همونطوری که هر کسی می تونه صنایع باشه ولی هر کسی نمی تونه صنایع 85 باشه !

5. یه دکتر جدید اومده تو گروهمون ................. یه دکتر جدید ................ یه دکتر جدید..................... یه دکتر ............ جدید ..............

 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 2:27 عصر روز چهارشنبه 86 اسفند 15

سلام

چه شده؟چرا اینطور نگاه میکنید؟ یعنی بهمان نمی‏آید یک مطلب علمی بگذاریم؟

دست خودمان نیست.آخر نظریه خلق الساعه که در کلاس میکروب مهندس موسوی تدریس کردند به شدت جذاب می باشد.نگاه کنید:

http://bashgah.net/pages-14977.html

http://www.aftab.ir/articles/religion/philosophy/c7c1202822501p1.php

">

نویسنده » ماه تابان » ساعت 10:56 عصر روز پنج شنبه 86 اسفند 9

خوشا به حالت...ای 86 ای

جدیدالورودها که رویت میشوند خاطرات خوش و ناخوش ترم اولی بودن خودمان را جلوی چشمانمان می آورند...چقدر دلمان یک جشن معارفه می خواست!
خوش به حال جدید الورود ها .
سرمان به سنگ نخورده است گویا
کلاس های این ترم شروع شده اند و ما معلوم نیست کی میخواهیم درس بخوانیم به سلامتی؟
هر روز یا شورای صنفی ها جلسه دارند یا بسیجی ها یا انجمن علمی ها یا امور فرهنگی ها
راستی...میتینگ زبان کی شروع میشود تا بقیه اوقات فراغتمان را هم پر کنیم؟

 عملیات خشن کارگاهی
ما را چه به جوش کاری و چرخ دنده و ابزار عجیب غریب کارگاهی؟ ما به امید پرستیژو کلاس رشته و تمیزی محیط کار و تحصیل قدم به دانشگاه گذاشته ایم...واقعا به ما می گویند مهندس!

به ما که میرسد آسمان می تپد
مهندس نظری که از نمره مثبت و حل تمرین سر کلاس و ... حرف می زد نمیدانم چرا به شدت یاد  استاد جلالوند افتادم...و کمی تا قسمتی استاد غره باوی .استاد جلاوند که همه می گفتتند هر کس سر کلاسش پای تخته برود نمره عالی می گیرد و ما نمره عالیمان را در 10 11 و 13 دیدیم
استاد غره باوی هم هر چه سر کلاسشان کلاس گذاشته و انگلیسی حرف زدیم آخرش نمره ها یمان از 14 بالا تر نرفت که به قول ایشان همین  هم نمره خودمان نبوده است

 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 9:46 عصر روز چهارشنبه 86 اسفند 8

تا وقتی که من - ماه تابان و گل باران در میان برو بچ صنایع باشیم هیچ امیدی به آدم شدن مان نمی باشد ! چون ما اصولا فرشته می باشیم .

لطفا جملات بالا رو جدی نگیرید ! اعتراف می کنم وقتی اونا رو می نوشتم تعادل روحی نداشتم .

من نمی دونم چرا من همش باید جور این وبلاگ رو بکشم ؟ خب خجالت هم چیز خوبیه !

 

جاتون خالی یکشنبه ای که گذشت مراسم معارفه صنایع غذایی های جدید بود که ما ترم بالایی ها برای ترم یکی هامون گرفتیم ! ( گفته بودم که قراره کلی تحویلشان بگیریم ! ) .... جدا که برنامه ی آبرومند و منظمی از آب در اومد و تقریبا می شه گفت همه ی بچه های ورودی 85 با انجمن همکاری کردن !

کار تزئینات با خانم مریم فراهانی و آقایان مسلم حق گو و آقای ثروتیان بود که یادمون رفت شب مراسم از آقایون تشکر کنیم و بعد عذاب وجدان گرفتیم !

این مراسم بهمون فهموند : که ما اصولا اگه با هم هماهنگ باشیم بچه های خوبی هستیم ..... 84 ای ها از جشن خوششون نمی یاد .... دکتر ها و مسئولین دانشگاه ما را آدم حساب کردن و در مراسممون شرکت کردن .... ترم یکی های عزیز سه تا اهوازی دارن .... من عمرا آأم بشو نیستم و درس خوندن شبیه آدمیزاد کاری بود که فقط ترم یک از من سر می زد ....

وای الهامی رفت و مرادی آمد ....

حرفی برای گفتن در این مورد ندارم سکوت می کنم !

..........................................................................................................

فقط یادمون نره این چیزی بود که همه ی ما می خواستیم نه یکی دو نفر پس بیاین تقصیر ها را گردن آن بیچاره های زحمت کش نندازیم !‏

و جوری رفتار نکنیم انگار عاشق - شیفته و فدایی الهامی بودیم و روحمان هم خبر نداشت که قرار است زیر آبش را بزنیم !

 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 6:47 عصر روز سه شنبه 86 اسفند 7

جدا که روی سنگ پای قزوین کم کرده ایم آنقدر به دسته در آموزش آویزان ماندیم که در به رویمان باز شد ! بالاخره عمل نا جوانمردانه تعویض استاد را انجام دادیم .

 

 

 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 1:28 عصر روز دوشنبه 86 اسفند 6

عجب ها !

این گل باران نیومده پاک کاسه کوزمونو ریخته بهم ! تو محوطه تا آب مب خوریم می گه می رم پست می ذارم !

خب خوبه منم سوتی ها تو بیارم اینجا علم کنم ؟ بگم تو کلاس عملیات کارگاهی چی کار می کردی ؟

راستی نگفتم ؟

کلاس عملیات کارگاهیمون خیلی با حال بود ! من از اولم خوره این جور کارها بودم ! حالا بابام حداقل می تونه مطمئن باشه دیگه الکی با وسایلش ور نمی رم !  از همین جا اعلام می کنم بیچاره استاد !

راستی فکر کنم این دو واحد در واقع دو واحد تخریب لهجه هم محسوب بشه ! پس ... مواظب لهجه هاتون باشین !

 

فعلا دیگه وقت ندارم

فقط می خوام بگم هر چی گلباران گفت باور نکنید



نویسنده » ماه تابان » ساعت 7:15 عصر روز دوشنبه 86 بهمن 29

ح

 عرضه دوغ حاوی پروبیوتیک در بازار

آفتاب: معاون کیفیت و کنترل مواد غذایی پگاه در جمع خبرنگاران گفت: پروماس ماست نخستین محصولی است که می‌تواند باکتری‌های ازدست رفته راجبران کند و بزودی دوغ حاوی پروبیوتیک نیز وارد بازار خواهد شد. 
 

"پروبیوتیک" یک باکتری همه‌کاره است که ازعفونت‌های‌ادراری، سرطان کولون، زخم‌های گوارشی و بیماری عروق کورنری قلب جلوگیری می‌کند.

این باکتری مفید می‌تواند باکتری‌های مضر را از بین ببرد.
"پروبیوتیک" منشا انسانی‌دارد وتوصیه شده‌است افرادمیانسال ازاین باکتری که در ماست (پروماس ماست) موجود است، استفاده کنند.
 
پروبیوتیک در دنیا بصورت غذا ، مکمل‌های غذایی ، دارویی و یا در جیره دام استفاده می‌شود. 

سازمان جهانی بهداشت  به مردم توصیه کرد که قند، روغن، نمک و غذای آماده را مصرف نکنند. مصرف قند  و روغن و نمک در ایران بسیار بالاتر از حد استاندارد جهانی است. 

دکتر "حسن جودکی" همچنین گفت: پروبیوتیک خاصیت ضد میکروبی و کاهش عدم جذب لاکتوز دارد و تاثیرات مفیدی بر آنزیم‌های کاهش سطح کلسترول خون می‌گذارد. 

وی با بیان اینکه ژاپن کشوری پیشتاز در تولید این نوع باکتری در محصولات خود از جمله لبنیات است، افزود : فرهنگ مصرف آنتی بیوتیک در کشور مشکل زا است و فردی که این دارو را مصرف می‌کند ، مشکلات روده‌اش بسیار است و باعث می‌شود که باکتری پروبیوتیک از بین برود. 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 12:35 عصر روز یکشنبه 86 بهمن 28

<      1   2   3   4   5   >>   >