تعجب نکنید ... باور کنید خودمم ... نه کاری به اون اسم پایین پست نداشته باشین ! مدیر رفته مسافرت و گوشت رو ... یعنی همون پسوردشو ... سپرده دست گربه ( بلانسبت خودم ) _ نسبت با همین س است نه ؟ منم که ... خب کلا امانت دارم !
از برو بچ مشهد رفته خبر رسیده که همه خوب خوبن . ممنون که خبر دادین ! ما حسابی نگران می بودیم ! ( اصلا به خاطر سوغاتی هامون نمی گم ! نه نه ! فکر بد اصلا نکنید ! حالا ماه تابان نیست یکم ... خب چجور بگم ... ولش کن خودتون می شناسینش ! )
من الان می دونم دارم چرت و پرت می نویسم . اما تقصیری ندارم صورت ماه تابان مدام جلومه !
وای فکر کنید این وب الان فقط مال منه !
بچه ها از درساتون چه خبر ! من 2 دقیقه پیش اولین کلمه ی اولین خط اولین صفحه ی ترجمم رو ترجمه کردم . که مامانم اینا رفتن بیرون منم بدو بدو اومدم نشستم پای نت ! امیدوارم شما بچه های بهتری واسه مامان و باباهاتون باشین ! می گم یه سوال ! ما قراره چندم بیایم سر کلاس ؟