سفارش تبلیغ
صبا ویژن



کاش همه بخوانند! - جزوه‏های کلاسی






درباره نویسنده
کاش همه بخوانند! - جزوه‏های کلاسی
مدیر وبلاگ : ماه تابان[102]
نویسندگان وبلاگ :
پاتیژان[6]

صنایع غذایی 85 دانشگاه رامین... دانشگاه رامین!!! ...خوب اصلا اونطوری نبود که انتظارشو داشتیم...ولی تصمیم نداریم دیگه به این چیزا فکر کنیم. لااقل تو این وبلاگ قرار نیست از این حرفا بزنیم. قراره با نگاهی طنز ، روزمرگی های بچه های صنایع غذایی 85 رو بنویسیم.اگه نتونستیم یه لبخند گوشه لباتون بیاریم ببخشید! ولی سعی میکنیم جوری بنویسیم که کسی افسرده از اینجا بیرون نره...
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اولاش!


لینک دوستان
باغبانی‏هامون 86
گیاه پزشکی‏ها مون
سایت دانشگاهمون
باغبانی‏ها مون
ترویجی‏ها مون
زراعتی‏ها و اصلاحی‏ها مون
اقتصاد کشاورزی‏ها مون
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
کاش همه بخوانند! - جزوه‏های کلاسی

آمار بازدید
بازدید کل :64964
بازدید امروز : 12
 RSS 

   

سلام

از آمار بازدیدها و نظرات و یادداشتهای نوشته شده توسط نویسندگان کاملا مشخص می شود در این ایام طلایی فرجه های امتحانی چه کسانی ...خوان هستند!

اینجانب(مدیر)اگر در فرجه ها به خانه نمی آمدم مخابرات ایران ورشکست می‏شد!...اعتیاد به  اینترنت بد دردی است... خدا نصیب نکند..

سردسیر نشینان عزیز...آنهایی که در شهرتان همینجور دارد برف می بارد...

آنهایی که باید از راه های دور به خطه ی ما بیایید.... 
بالاخره آن پلیور ها و پالتوهای گرمی که با خود اورده بودید  و هرگز در هوای خوزستان نتوانستید بپوشید به تن کردید؟خیلی خوشحالید ، نه؟ برف خیلی خوب است ، نه؟ قدر این نعمت سفید و قشنگ خدادادی را بدانید که ما از آن محرومیم.خوب دیگر  هر چقدر برف بازی کردید و آدم برفی ساختید بس است.کم کم باید بار سفر را ببندید و در اولین فرصتی که جاده ها باز شد تشریف بیاورید .به این هوا اعتمادی نیست. می ترسیم امتحانات شروع شوند و شما جا بمانید! 

راستی دوستان....کسی از جزوه ی سری‏های استاد مهرابی چیزی فهمیده است؟ تا ما باشیم از ترم بعد سر کلاس به درس گوش فرا دهیم. ای کاش آقای قیطران پور وقتی به ما می دادند تا نزدشان رفع اشکال کنیم!!!...تا ما باشیم از اول ترم بعد  مثل یک دانشجوی واقعی  درس بخوانیم...

--------------------------------------------------------------------
نمی دونم باید بگم یا نه....خیلی با خودم کلنجار رفتم که نگم ولی نشد...نمی خوام نصیحتتون کنم یا ادای آدمای مودب رو در بیارم. ولی تو دلم مونده که بگم هر چیزی حدی داره. آدم این جمله رو که می شنوه احساس خوبی نداره...می دونم. الان فکر می کنید می خوام نصیحت حکیمانه کنم.
ولی باور کنید اینجوری نیست. فقط دلم میخواد روابطمون معقول باشه...احترام همو نگه داریم و رعایت همدیگه رو بکنیم.شوخی و خندیدن و شاد بودن به چه قیمتی؟ به قیمت ناراحت کردن یکی دیگه؟ می ارزه؟ الان طرف صحبتم فقط کلاس خودمون نیست. با همه دانشجوهای گل دانشگاهمونم. خوب نیست تو دانشگاه از این برخوردا بشه....................
می دونم هم بعضی خانما مقصرن هم بعضی ازآقایون.اول به خودم میگم :  قشنگ نیست کل کل کردن تو آمفی تئاتر...تیکه انداختن تو محوطه دانشگاه...شوخی های الکی....مسخره کردن تو کلاس.....و جدیدا این اصوات ناهنجاری که از زبون بعضیا شنیده میشه و دیگه داره بی مزه میشه !...گفتم هر چیزی حدی داره.... به جای این رفتارا کاش یه کم هوای همو داشتیم و احترام همدیگه رو نگه می داشتیم.نمی خوام بگم حالا که از شهرمون و خانوادمون دوریم کاش اینجا مثل خواهر برادر برای هم باشیم ...نه اصلا نمیگم مثل خواهر برادر باشیم...چون اگه یه ذره هم شک داشتم تو این مدت دیگه باورم شده که گذشت اون دوران...گذشت....

 



نویسنده » ماه تابان » ساعت 2:8 صبح روز چهارشنبه 86 دی 19