های!
می دونید حرفو باید زد ،نه واسه این که موضوع این هفته اس،نه،کلا باید حرفو زد که ته دلت یه چیزی نمونه که جیز ویز بکنه.اگر چه این یه اعتقاد قلبیه ولیاز وقتی که اومدم جهنم سبز،تو اعتقادم راسخ تر شدم که بابا هر چی تو اون دل واموندت هست بریز بیرون! این قدر حساب این ور واون ورو نکن که زشته،خوبه ،بده... . آخه اگه نگی فکر میکنن بی زبونیو و سوارت میشن. این وسطا یه عده ای خیلی بچه + بودن و هی حساب خوبی وبدی میکردن و هیچی نمی گفتن{حالا بماند که توی دلشون حرفی نزده مثل روغن ماهی تابه جیلیز ویلیز می کرد} منم نا مردی نکردم و یه کلاس رفع شبهات گذاشتم وگفتم که ببینید : این جا خونه ننه تون نیست که سروری کنید،باید حقتونو از دست دیگرون بکشید بیرون،آخه ظاهرا توی جهنم حقو به کسی نمیدن،باید حقتو بگیری.
خلاصه اون قدر روی مخشون کار کردم که یه ذره بهتر شدن واز اون حالت ملایم بیرون اومدن.منم این وسط درسته که حرف نمی زنم و ساکتم ولی پاش که بیفته وبخوام از حقوق حقه خودم دفاع کنم هیشکی نمی تونه از1000 کیلو متریم بدون مجوز عبور کنه .حتی شما دوست عزیز!!!