خداییش هنوزم حسش نبود که بنویسم ... یعنی می دونین خبر خاصی هم این روزا اتفاق نمی افته ... درسته هنوز باهم دعوا می کنیم اما دعوا هامون دیگه خنده دار نیست گریه داره برای همین هم نوشتنم نمی یاد . آخه چقدر بیایم اینجا و از دعواهای بی مزه ی خودمون بنویسیم .
صنایع غذایی ها .... .
دیروز امتحان میکروب داشتیم . یادتونه ؟؟ باحال بود نه ؟من که با اینکه بد دادم کلی حال کردم و کلی هم سوتی دادم :
1. من از ایستگاه 5 شروع کردم
2. من از ایستگاه 5 شروع کردم .
3. اه ! من که می گم از ایستگاه 5 شروع کرده ام . خب مگه یادتون نیست ! امتحان ایستگاه ایستگاه بود خب !
4. دیگه توضیح نمی دم برین بعدی .
5. هیچی تو ایستگاه نیست !من ( استاد !!! اینجا ایستگاه استراحته ؟؟ ) برگه ها توزیع شدن . من سوالم تشریحیه بدون تصاویر زنده . بلدمش !
4. من : یکی از آقایون گرامی : خانوم پاتیژان خانوم ایستگاه رو اشتباه اومدین !من :
6. من هنوز گیجم . پس ! یه خرابکاری می کنم که نمی فهمم تا ایستگاه 16 . پس شما یه 3 تو ذهنتون داشته باشین !
7/8/9/10/11/12/13/14/ مزخرف و بی نمک بودن. ما فقط هی 2 دقیقه یه بار دور خودمون تاب می خوردیم
15 .من فکر می کردماون دستگاه که برچسب روشه مورد سواله بعد از دوساعت ( که در اینجا منظور 1دقیقه از 2 دقیقه می باشد )فهمیدم اون محیط کشت قرمزه رو می خواد
16 . گند کاری که تو ایستگاه 6 زدم اینجا رو شد قراره بیان ازم به عنوان استعداد برتر کمک بگیرن نمی گم چه گندی زدم تا تو کفش بمونین فقط بگم که
17/1/2/3/ در کف اتفاق حاصله بودم و
نتیجه امتحان ؟
..................................................................................
راستی ایستگاه گاو وگوسفند چه خبر ؟
..........................................................
خب دیگه حوصله ندارم . دوستا این بخش رو بعد از شنبه بخونید
.
.
فرجه ها خوش بگذره
......................................................................
بعد ها پاتیژان نوشت فرجه ها چقدر خوش می گذرد !