ظاهرا ما جزو وبلاگ های منتخب پارسی بلاگ شدیم و خودمون خبر نداریم !
من اومدم بگم بالاخره ما رفتیم ایستگاه تحقیقاتی تا جوجه ها رو ببینیم ! وای جاتون خالی ! چه جوجه های بزرگی بودن ! من که با توضیحات استاد تصمیم گرفتم یه مدت کمتر از جام تکون بخورم ... چون استاد می گفت هر چی فضاشون کمتر باشه گوشتی تر می شن ! حالا فهمیدم چرا هر چی مامانم بهم می رسه من همینجوری لاغر موندم! نگو فضای زندگیم زیادی بزرگ بوده !
اما من اصلا از قسمت مرغ های تخم گذار خوشم نیومد! منو یاد زندان اوین می نداخت ! چقدر خدا رو شکر کردم که مرغ نیستم ... وقتی عصبی می شم خود خوری نمی گیرم ... برای گرفتن ناخن هام از ناخن گیر استفاده می کنم نه اون گیوتین کوچک ! ... و در آخر نوکی ندارم که در هفته ی هفتم( اگه درست یادم باشه ) بچیننش !
وای من عاشق شتر مرغم ! چقدر بزرگ بودن ! حتی از ماه تابان .... ( نه نه ممکنه ماه تابان جونم ناراحت بشه ! )
راستی توجه کردین این پست سی ام منه ؟
من به خودم افتخار می کنم !