وای ی ی
سری ها ...... من اصلا درکم به این سری ها قد نمی ده (بذارید بگن این دختره بی سواده ... خنگه ... )
من حالم بده .... درس نخوندم ... امتحان ... اینترنت ... فرجه ها .... وبلاگ گروهی .... ریاضی ... بازار .... علوم زراعی ... وبلاگ شخصی .... ماه تابان ... من ... درس افتاده .... ترم ده..... چهره های ماندگار .... من حالم بده .... .
دلم تنگ شده ؟ نمی دونم ... هم آره ... هم نه ...
چرا دلم هوای تعطیلی های بین دو ترو رو کرده ؟ ( آخه می خوام برم خونه مادربزرگم اینا ... فرصتی برای احیای خودم ... ترک اینترنت ... )
راستی اون پلیورایی که ماه تابان گفت رو هم با خودتون بیارید ... هوا یه عالمه سرد شده ... اخبار دیشب اعلام کرد اهواز 4 درجه است منم با لباس نخی آستین کوتاه ( از همونا که آدمای عادی تابستونا می پوشن ... ) دویدم تو حیاط تا ببینم 4 درجه یعنی چه ؟در نتیجه داداشم از پشت شیشه به من و بخارای دهنم نیگاه کرد و گفت : دیگه نمی شه با قرص کنترلش کرد !
منم در جواب همون حرکت معروفی رو که ماه تابان می دونه و جدیدا رو صورتم افتاده و بد آموزی یکی از شورای صنفی هاست رو انجام دادم .....
ولی خداییش دلم برای اتاق 47 و 42 تنگ شده .... برای ... اه ماهتابان ! عجیبه دلم برای تو هم تنگ شده !