سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آخرین هفته(ها!) - جزوه‏های کلاسی






درباره نویسنده
آخرین هفته(ها!) - جزوه‏های کلاسی
مدیر وبلاگ : ماه تابان[102]
نویسندگان وبلاگ :
پاتیژان[6]

صنایع غذایی 85 دانشگاه رامین... دانشگاه رامین!!! ...خوب اصلا اونطوری نبود که انتظارشو داشتیم...ولی تصمیم نداریم دیگه به این چیزا فکر کنیم. لااقل تو این وبلاگ قرار نیست از این حرفا بزنیم. قراره با نگاهی طنز ، روزمرگی های بچه های صنایع غذایی 85 رو بنویسیم.اگه نتونستیم یه لبخند گوشه لباتون بیاریم ببخشید! ولی سعی میکنیم جوری بنویسیم که کسی افسرده از اینجا بیرون نره...
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اولاش!


لینک دوستان
باغبانی‏هامون 86
گیاه پزشکی‏ها مون
سایت دانشگاهمون
باغبانی‏ها مون
ترویجی‏ها مون
زراعتی‏ها و اصلاحی‏ها مون
اقتصاد کشاورزی‏ها مون
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
آخرین هفته(ها!) - جزوه‏های کلاسی

آمار بازدید
بازدید کل :64988
بازدید امروز : 36
 RSS 

   

مدیر تصمیم گرفته است  کمتر پا رو دم پاتیژان بگذارد!

خودمان به درستی درک کردیم که با این وضعیت سایت دانشگاه و دوری راه تا منزلمان ، عمرا به گرد پای پاتیژان اهوازی نمی رسیم... پس همین جا اعلام می کنیم  وفور تعداد پست های یک نویسنده به معنی مهم بودن او نیست. و عمرا کسی پیدا بشود که پرستیژ مدیر را داشته باشد.

بهاران...گل باران.... سپیدان....حالتان خوب است؟ در سلامتی کامل به سر می برید ؟

 

هفته پژوهش:

هفته پژوهش گذشت و ما با ارائه یک سمینار دانشجویی وبرگزاری 3 بازدید علمی به خودمان بسی افتخار می کنیم که درمدتی کم توانستیم کارهای بزرگ بکنیم!

اسم هفته پژوهش آمد....دلمان ماست میوه ای با طعم انار خواست....دلمان ساندیچ هایدای دسته جمعی خواست.... دلمان شیره خرمای بد بو و بد مزه خواست.... دلمان پارک ساحلی کارون خواست...

اتمام کلاس ها:

با اینکه دکتر دانشور به شدت بر لزوم تشکیل کلاس ها در هفته پایانی تاکید دارد و اعلام نموده اند قصد دارند اوضاع  دانشگاه را به اوضاع سال های دهه 40 نزدیک کنند ، ما به علل مختلف !!! قصد هیچ گونه هماهنگی با یکدیگر برای تعطیلی کلاس ها را نداریم( چقدر در این لحظه دلمان می خواهد دکتر دانشور این وبلاگ را بخواند!)و همگی در بلاتکلیفی کامل به سر می بریم .

خدا را شاکریم که همه به این نتیجه رسیدند که هر کس اختیار غیبت های خودش را دارد . من شخصا خیلی وقت است به این نتیجه رسیده ام... از همان پارسال که.....همان کلاس ادبیات که....هیچ ...ولش کنید...یادمان رفته است!

استاد مهرابی:

سری ها........دنباله........( یکی سوال میپرسد) تو یکی دیگه حرف نزن که میام.......!!!...................

........

نمره ها از 80 است.......

......68......65....65.........53......42.......37.......33.....31......25.......12....

ااا ااین چه وضعی است؟......روی چه حسابی؟؟؟..............................چند؟مگه میشه؟.............................. آخه اون امتحان بود اصلا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ............. بفرمایید شیرینی!..........................تو چی گفتی؟ برو حذف کن!............ ..استاد ببخشید دیگه.........................تواسمت چی بود؟......................استاد عکس می گیرید؟..... استاد حالا بی خیال یه چیزی گفت(البته کمی تا قسمتی راست میگفت!)......................... نخورید دیگه! اینا شیرینی دوتا از خانم هاست!......................استاد ما را دریاب...... اگه بیفتیم جزء چهره های ماندگار دانشگاه میشیم......استاد کوتاه بیا

 

قسمت عمده نوشته های این بخش به علت توهین های بی حساب استاد سانسور شد .بسیار از استاد سپاسگذاریم که قصد ماندن در رامین را ندارند.همین!

علوم باغی :

ترجمه های درس علوم باغی روی دست بعضی ها از جمله مدیر مانده است. سعی می کنیم حرکت غیر ورزشی انجام نداده و به دار الترجمه معروف ایالت ملاثانی قدم نگذاریم!( همان که صفحه ای 400 تومان ترجمه می کند!) ما که از کار استاد محبوبمان سر در نیاوردیم . گاه آنقدر شیرین و دوست داشتنی می شود که قلب صورتی از در و پنجره کلاسمان بیرون می رود ، گاهی چنان ضد حالی به بچه ها می زند که در کف آن می مانیم. به یکی از  دختران دانشجوی کلاس ما می گوید: حقش بود 2 تا صفر بهت بدم تا بری بشینی خونه آشپزی کنی!!!

قراری نگذاشته بودیم که :

وقتی در مورد حضور یا عدم حضور در  روز 4 شنبه آینده ، تنی چند از آقایان کلاس را به مشورت گرفتیم یکی از آنها گفت: چیه؟ می خواین باز ما رو بفرستین خونه خودتون برید سر کلاس؟  اگر اولین بار است به این وبلاگ می‏آیید حتما این لینک را ببینید:http://daneshgahema.parsiblog.com/324660.htm

 لازم به ذکر است ایشان از هر گونه شفاف سازی و بحث در این رابطه خودداری نمودند...ما که هر چه فکر می‏کنیم یادمان نمی آید قراری با کسی گذاشته باشیم... حیف که جریان آن کلاس ادبیات ترم قبل را از یاد برده ایم...وگرنه...



نویسنده » ماه تابان » ساعت 9:36 عصر روز پنج شنبه 86 دی 6