1-حال که ما متوجه شدیم در این دانشگاه ، به جز آقای بیات ، آقای فتحی هم از شورای صنفی حساب می برد ! شورای صنفی های کلاس ما ### از شادی در پوست خود نمی گنجند...
در کلاس رسم فنی عملی ، یکی از شورای صنفی های ما !!!### حوصله ماندن در کلاس را نداشت و لذا ما دوستان همیشه در صحنه ریا، با استفاده ابزاری از اسم شورای صنفی و با مدد جویی از قوه تخیلمان و ترتیب دادن یک جلسه خیالی و نهایتا با گفتن این جمله که (با دکتر جوینده جلسه دارد!) وی را روانه خوابگاه کردیم!
راستش خودمان هم مانده ایم که چه طور دورغ به این بزرگی را سرهم کردیم و کمی تا قسمتی عذاب وجدان داریم...
2-تا به حال ساعت 5:50 صبح در محوطه بوده اید؟برای رسیدن به اولین سرویس صبح باید این کار را بکنید . حال اگر سرویس مفت خواستید ، ما راهی را به شما پیشنهاد می کنیم : زحمت بیدار شدن در صبحگاه را به خود داده و به سرویس مدرسه بچه های اساتید آویزان شوید ! ساعت 6 صبح حرکت می کند...
3-ما به شدت دلمان برای استاد دانشور عزیز و خاطرات خارجه اش تنگیده است...دلمان بد جور هوای شنیدن عبارت( یه پیرزنه...) و خنده های ریز بعدش را کرده... ( حالت ما وقتی استاد هنگام حرف زدن و خندیدن ضایعمان میکند : )
هفته ها می گذرد...استاد به کلاس ما نمی آید و ما نگرانیم...نگران عقب ماندن از درس شیرین علوم باغی و نگران کلاس های فوق العاده در آخر ترم...
4- امروز با یکی از دوستانم از دانشگاه چمران صحبت می کردم...وی در مورد استاد فرهادی عزیز می گفت ترم قبل از بچه های کامپیوتر چمران تنها یک نفر درس استاد را پاس کرده است!!!
حال ما چه کنیم که از 50 نفر بچه های ترویج خودمان هم تنها 5 نفر نمره قبولی گرفته اند!!!؟؟؟
خواهشا دعا بفرمایید که همه اینها شایعه باشد...دعا بفرمایید... راستی... درس هم بخوانید!...زیاد...
----------------------------------------
پی نوشت:###
2-بچه های شورای صنفی خیلی دلشان می خواهد که عینا با لفظ شورای صنفی خطاب شوند ! باور ندارید؟ امتحان کنید( به همه بگویید امتحان کنند)... بگویید : خانم شما شورای صنفی هستید؟ یا مثلا بگویید : ببخشید خانم شورای صنفی و ... خلاصه کاری کنید که احساس کنند بین آنها و در و دیوار و ساختمان شورای صنفی ، تفاوت چندانی وجود ندارد!!! به ضمانت من این کار را بکنید... خیلی دوست می دارند....