سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آخرین نوشته از یه فارغ التحصیل - جزوه‏های کلاسی






درباره نویسنده
آخرین نوشته از یه فارغ التحصیل - جزوه‏های کلاسی
مدیر وبلاگ : ماه تابان[102]
نویسندگان وبلاگ :
پاتیژان[6]

صنایع غذایی 85 دانشگاه رامین... دانشگاه رامین!!! ...خوب اصلا اونطوری نبود که انتظارشو داشتیم...ولی تصمیم نداریم دیگه به این چیزا فکر کنیم. لااقل تو این وبلاگ قرار نیست از این حرفا بزنیم. قراره با نگاهی طنز ، روزمرگی های بچه های صنایع غذایی 85 رو بنویسیم.اگه نتونستیم یه لبخند گوشه لباتون بیاریم ببخشید! ولی سعی میکنیم جوری بنویسیم که کسی افسرده از اینجا بیرون نره...
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اولاش!


لینک دوستان
باغبانی‏هامون 86
گیاه پزشکی‏ها مون
سایت دانشگاهمون
باغبانی‏ها مون
ترویجی‏ها مون
زراعتی‏ها و اصلاحی‏ها مون
اقتصاد کشاورزی‏ها مون
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
آخرین نوشته از یه فارغ التحصیل - جزوه‏های کلاسی

آمار بازدید
بازدید کل :65059
بازدید امروز : 107
 RSS 

   

یا حق
امشب آخرین شبی که تو ملاثانی می‏خوابم. از 26 بهمن 81 تا 22 تیر 86 . انگار دیروز بود که صبح رسیدم پرسیدم باید کجا برم گفتن برو پیش یه مردی بهش می‏گن آقای فیاضی و ...حالا که به پشت سرم نگاه می‏کنم می‏بینم چه خوب شد ملاثانی قبول شدم ، آخه هیچ جا نمی‏تونست منو اینقدر عوض کنه ، مثل ماری شدم که پوست انداخته ، الان که به کارهایی که اون موقع می‏کردم فکر می‏کنم خندم می‏گیره که واقعا من اون کارا رو کردم؟ ‏البته شانس‏های زیادی آوردم ، دوست‏های خیلی خوبی داشتم که یه جوری همشون روم تاثیرات خوب گذاشتن ، حتی از بدیهاشونم تاثیر گرفتم و یاد گرفتم اون‏جوری نباشم . درسته ملاثانی آدمو عقب مونده می‏کنه / از زندگی و پیشرفت وا می‏داره ، اما بعدن آدم می‏فهمه ملاثانی چه جور جائیه . گاهی وقتا دلم برای اهوازی‏ها می‏سوخت . یکی برای اینکه اهواز زندگی می‏کنن و یکی هم برای اینکه 4-5 سال توی خوابگاه و روی پای خودشون نیستن . آخه هیچ‏جا مثل ملاثانی آدم مجبور نیست روی پای خودش وایسته . نمی‏دونم اون کسی که این نوشته‏ها رو می‏خونه کیه . شایدم زود پاکش کنه یا بخنده ولی به هر حال اینا رو یه آدمی نوشته که کلی اینجا تجربه داره و با آدم‏های زیادی گشته
                                    علوم دام ورودی81     22/4/1386

-------------------------------------------------------------------------------------------
اول سلام !
از اونجایی که خوابگاه ما تابستون دست پسرا بوده ، وقتی اومدیم دیدیم که این نوشته رو یکی از اونا روی کمدمون نوشته...
البته اسمشم نوشته بود ولی گفتیم شاید خوب نباشه و باعث شهرتش بشه!!! که اسمشو ننوشتیم...چند بیت شعر ناسیونالیستی هم از شهر محل زندگیش نوشته بود که اونا هم فاکتور گرفتیم و ننوشتیم...
غیر از اون هیچ تصرفی تو متن و املای واه ها صورت نگرفته...
یه حس غریبی به آدم دست می‏ده وقتی فارغ التحصیل‏ها رو می‏بینه...من که احساس می‏کنم آیندمو یمی‏بینم...



نویسنده » ماه تابان » ساعت 9:49 عصر روز جمعه 86 مهر 20