• وبلاگ : جزوه‏هاي كلاسي
  • يادداشت : اين پست را پاتيژان فرصت طلب مي گذارد !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + a.m 

    دلم گرفته،، تنهايي، سردي ،شب، شب بي ستاره ،تنهايي هم عالمي داره ، حسي عجيب، حس غريب رفتن ،حس غربت ،حسي سياه ،تباه، هيچكس به سراغم نمي ايد ، شايد همه از يادشان رفته كه يكي تنهاست ، چشمانش درياست ، دريايي بي ماهي،دريايي كويرتر از كوير ،ميگويندشبهاي كوير پر ستارست ولي شباي درياي كويري چشمان من بي ستاره تر از هر شب بي ستاره ايست،كاش از دريچه چشمانم ستارههايي كه در قلبم مرده اند دوباره بيدار ميشدند و پرواز ميكردن در آسمان شبهايم ولي ،ولي ستارههاي من حال در آسمان ديگري ميپرند و چشمك مي زنند، زخمي است انگار ، زخميست انگار ردپاي هر ستاره اي كه آرام ارام از دريچه چشمانم امد و در ويرانه قلبم جاي گرفت و ناگهان ويرانه ام را ويرانه تر كرد، وجودم خاليست از حس بودن، وجودي كه ديگر در وجود ديگران وجود ندارد، چيست اين حس ؟ حس غريب غربت در ميان آشنايان، اگر هم بود صدايي كه مرا خواند نيك دانستم كه مرا زود ز خود خواهد راند،آري اينچنين است كه اين شعر هميشه ورد زبانم است ، با تو من چه كرده بودم چه چنين مرا شكستي بي وداع و بي تفاوت سرد و بي صدا شكستي،

    پاسخ

    والا چي بگم؟